خدمت دوستان عزیز کتابخوارم سلام و درود . در این مختصر می خواهم عرض کنم که تفاوتهایی است بین کتابخوانی و کتابداری .
انسان در کتاب خواندن به هر میزان که کم یا زیاد اهل خواندن باشد بیشتر با ذهن خود و آن هم وجه درون نگر ذهن کار دارد . به این معنا که تمام ماجرای کتاب در درون ذهن انسان شکل میگیرد . اما در کتابداری در هر دو عرصه ی تن و ذهن ، گذاشتن و صرف انرژی اجباریست و صرف انرژی ذهنی تنها درونی نیست بلکه بیرونی هم هست ، مثلا زمانی که انسان در فکر چیدمانی بهتر یا رد کردن سفارشهای پر فروشهای هفته و غیره است ، بی شک از جنبه ی درونی ذهن استفاده میکند ولی بخشی از ذهن که رویارویی با مشتری و بسیاری مسایل دیگر است جنبه هایی هستند که انسان در کار خویش با آنها مواجه می شود .
حال فرض بفرمایید که کسی هم کتابخوان باشد و هم کتابفروش . در این صورت سخت ترین حالت را انتخاب کرده . چرا که هم از جهت ذهنی و هم از جهت جسمی در حال پویایی و سوخت کالری شدید است . بالاخص که در زمینه ی ذهنی ، هم به جنبه ی درونی و هم به جنبه ی بیرونی توجه دارد .
اما من بعد از مدت یکی دو ماهی که این سیستم را تجربه کردم بسیار تجربه ی خوبیست و پیشنهاد می کنم به علاقمندان کتابخوانی که مدتی شاگرد فروشندگی کتاب بشوند . در این صورت امکان اتفاق افتادن دو صورت وجود دارد نخست اینکه فرد کتابخوان به کل از کتاب و کتابخوانی متنفر شود و دیگر اینکه عشقش به کتاب بیشتر شده و نتیجتا با شور و مستی بسیاری کتابهای مختلف را خواهد خواند . من فعلا همینگونه ام . راه می روم و هر کتاب دم دستی را بر داشته در حین مرتب کردن و گرد گیری ، جملاتی از آن را میخوانم و کتاب را بو میکشم و مست می شوم .
به دوستان عزیز اهل کتاب هم سفارش میکنم این مدت تجربه را ولو برای چهل روز تجربه کنند . حتا برای نویسندگان آنقدر سوژه خواهند گرفت که نمیدانند کدامش را پرورش بدهند .
با درود و سپاس
محسن نامدارزاده
م.ن.صفا