کتابخواران عزیز درود
از اینکه مدتی در خدمتتان نبودم پوزش میخواهم . به علت مشغله ی کاری کمتر پست گذاشتم .
دوستان و یاران مهربان ، کتابی که امروز معرفی می کنم کتاب خاطرات خانه ی اموات از نویسنده ی بزرگ روس فئودور داستایفسکی است .
این کتاب شرح حال خود نویسنده در زمان حبس و تبعید در سیبری می باشد ، اما شاید برخی با خود بگویند به چه جهت و الزامی باید این کتاب را خواند؟
به باور من این کتاب سرشار است از ایده هایی برای نویسندگی ، ایده ی بزرگ این است که ما سختیهای زندگیمان را قدر دانسته از آنها در جهت مثبت استفاده کنیم ، به حمدالله امروزه هم سختی واژه ای است که اکثر هموطنان عزیزتر از جان با آن دست در گریبانند .
شما وقتی این کتاب را می خوانید ، متوجه می شوید که داستایفسکی بزرگ ، رمان قمار باز را چگونه زاییده است ، آری او در زندان شاهد ده ها قمار بوده از قمار پول گرفته تا قمار وسایل ضروری و صابون و لباس و غیره و حتا نقاشی عریان از یک بانو !
شما وقتی این رمان را می خوانید متوجه می شوید که شخصیتهای اکثر داستانهای او ، سالها در مقابل دیدگان تیز بین داستایفسکی بزرگ قرار داشته اند و او که هیچ کتابی در دسترس نداشت تنها انجیل می خواند و این اجبار خوانش انجیل نیز در داستانهایی مخصوصا برادران کارامازوف و جنایت و مکافات که بعدا به معرفی آنها خواهم پرداخت ، متجلی شده است .
این کتاب از جهت دیگری نیز اهمیت دارد ، از این جهت که داستایفسکی تا جوخه ی اعدام و تیرباران می رود اما با فرمان تخفیف مجازات توسط سزار به تبعید به سیبری با اعمال شاقه محکوم می شود ، آری ، انسانی که تا لب پرتگاه مرگ رفته یا می تواند دچار فروپاشی روانی شود یا می تواند از آن به نفع اجتماع خویش مدد گرفته و زایش آثار ادبی بکند و داستایفسکی بزرگ این کار دوم را انجام داده و زایش بهترین داستانها را از آن درد و رنج شدید بیرون کشید ، آری هر زایشی دردی دارد از زایش نوزاد گرفته تا زایش یک اثر هنری . پس خوب است بدانیم با کافه نشینی و گپهای روشنفکرانه و سیگار دود کردن نمیشود خلق آثار تاپ ادبی کرد ، بلکه باید دردی فراوان در عمق وجود هنرمند وجود داشته باشد تا ریزش بیرونی اش به صورت یک اثر هنری ماندگار نمود پیدا کند .
خواندن این کتاب را به همه ی کتابخواران عزیز سفارش میکنم . شاد و سالم و کتابخوار باشید
سپاس از اینکه وقت گذاشتید و چند خط این حقیر را خواندید ، درود بر شما
محسن نامدارزاده
م.ن.صفا