دوره ای که به جرات میتونه ورق زندگیتو عوض کنه!


» بخش گمشده

بخش گمشده

کتاب بخش گمشده نوشته ی کریستیان بوبن و ترجمه ی خانم فرزانه ی مهری و نشر شده در انتشارات ثالث است . کتاب قطع پالتویی دارد و 105 صفحه دارد ، صفحاتی که سرتاسر لذتند و آرامش و شور و مستی . کتابخواران عزیز این کتاب نیز همچون باقی کارهای بوبن ، ادبیاتی رمانتیک دارد ولی خالی از جملات فلسفی نیست ، مشخصه ی کارهای بوبن این است که گاهی در عین حالی که جمله ای کاملا رمانتیک بیان می شود ، منظوری کاملا فلسفی در پس آن جمله نهان شده است که تنها با تفکر می توان پی به منظور جمله ی مذکور برد . از همین روی من کارهای بوبن را دوست دارم ، چون هم آرام و سهل خوانده می شوند و هم برای معده ی کتابخااران خوراکی سنگین نیست بلکه خوراکی لطیف و سبک است اما در عین حال کالری فراوانی دارد . مثلا جمله ی پشت کتاب را بنگیرد ، در حالی که بسیار لطیف است و برای معده زود هضم است ، اما کالری بسیار بالایی هم دارد ، خودتان بخوانید و قضاوت کنید ، جمله ی پشت کتاب این است :


ما برای این نمی نویسیم که نویسنده بشویم . برای این می نویسیم که در سکوت به آن عشقی ملحق شویم که همه ی عشق ها از آن محرومند .


واقعا جمله ی باحالی است ، اینطور نیست؟

حالا برای دوستان عزیز کتابخوارم ، چند جمله از داخل کتاب به روش همیشگی شانسی ، همانند فال گرفتن ، را انتخاب کرده و می نویسم تا دوستان ببینند و گواهی دهند که چقدر خوردن این جملات شفابخش و شاد کننده هستند .


این طور شروع می شود ، همیشه این طور شروع می شود ، با کتاب ها شروع می شود . اولین کتاب ها ، اولین شبهای اعجاب آور کتاب خواندن ، با چشمانی سرخ و قلبی پر تپش . کتاب خواندن بسیار دیرهنگام وارد زندگی مان می شود : حدود شش هفت سالگی ، پس از پایان زندگی جاودانه .


جمله ای است که از عشقی دیوانه وار صحبت می کند ، جمله ای که به ماکی برف است . داستان زندگی زنی است که از بیابانی به بیابان دیگر می رود . بیابان عالم ، بیابان ازدواج ، بیابان دلتنگی و بیابان شیفتگی را طی می کند . می رود و می رود و عاقبت به انتهای بیابان می رسد .


در سایه ی آن درخت است که می نویسید ، در سایه ای که بر صفحه می اندازد به چیزهای بنیادین پی می بردید : زیبایی ، قدرت و مرگ ، همینطور کودکی که هرگز ریشه کن نمی شود . همه چیز را می توانید ترک کنید ، از همه چیز می توانید دور شوید ، مگر این درخت .


حسادت با جنسیت ارتباط دارد ، اما نمی دانیم که جنسیت چیست . ما به یک جسم عشق نمی ورزیم . به یک چهره عشق می ورزیم . نه ، به یک چهره عشق نمی ورزیم ، به نوری که بر آن چهره می تابد ، به نور ضعیف عشق بدون چهره و بدون جسم ، عشق می ورزیم .


این هم جملاتی از کتاب زیبا و خوشخوراک بخش گمشده . امیدوارم دوستان از کتاب لذت ببرند و در این روزهای بهاری ، در یک جای طبیعت حتا شده در یک پارک بنشینند و داخل شدن نسیم بهاری را در بین برگه های کتاب و ممزوج شدنش با بوی عطر کتاب و عاقبت رسیدن نسیم بهاری با بوی کتاب به مشام شان ، را احساس کنند و لذت ببرند . آدم دوست دارد نیمکتی مثل عکس جلد کتاب بیابد ، نیمکتی که سه پرنده اطراف آن می چرخند ، و کتاب را باز کند و آرام آرام جمله هایش را مزه مزه کند ، و کمی زمزمه وار بخواند ، شاید پرنده ها هم شنیدن کتاب را دوست داشته باشند .

شاد و سالم و کتابخوار باشید


با سپاس

محسن نامدارزاده

م.ن.صفا

تگ ها :   هنر
فرم ارسال نظر


مطالب پیشنهادی از سراسر وب




  مشاور ایرانی در لندن   |   گردشگری ارم بلاگ   |   تهران وکیل   |   فروش تجهیزات ویپ  


آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین مطالب مجله


اعداد فرشته در عشق و روابط عاشقانه! ✓ کانال یوتیوب اعداد فرشته در عشق و روابط عاشقانه! ✓ کانال یوتیوب مشاهده